۱۳۸۷ دی ۱۱, چهارشنبه

چرا بعضیها هیچگاه مریض نمی شوند؟




بعضی افراد به نظر می رسد که هیچگاه مریض نمی شوند. ممکن است بسیاری از نزدیکان این افراد در اطراف آن ها عطسه کنند، سرفه کنند و بیمار باشند، اما اینها مانند قهرمانان خیالی داستان ها همیشه سالم و سرحال و مایه حسادت دیگرانند. به جای حسادت کردن به این افراد، بهتر است رازهای سلامتی آن ها را بدانید و آن ها را در زندگی خود به کار گیرید.

قانون قورباغه

clip_image001

بی شک بسیاری از شما قانون قورباغه را شنیده یا حداقل مصداق هایی از آن را تجربه کرده اید. برای آن دسته از دوستانی که اطلاعات کمی از این قانون دارند باید توضیح دهم که طبق نظر کارشناسان و دانشمندان اگر شما یک قورباغه را داخل آب در حال جوش یا داغ بیاندازید به محض تماس با آب وضعیت را نخواهد پسندید و فورا بیرون می جهد، ولی اگر همان قورباغه را در یک ظرف پر از آب سرد قرار دهید و آب را روی آتش بگذارید تا کم کم بجوشد قورباغه با اینکه احساس گرما خواهد کرد ولی زمانی از جوشیدن آب آگاه خواهد شد که جان خود را از دست داده و کاملا پخته است. البته اشاره علمی این بحث بیشتر مد نظر نیست، حال آنکه با در نظر گرفتن این قانون به عنوان یکی از اصول زندگی جا برای بحث بسیار وسیع و قابل تامل می باشد.

برای طرح این قانون به عنوان اصل در زندگی به کتاب “دنبال قلبت برو” و مطلبی که راجع به این قانون گذاشته رجوع می کنم:
هدف از طرح این قانون چیست؟ زندگی مرحله به مرحله اتفاق می افتد. مثل این قورباغه ما هم ممکن است گول بخوریم و ناگهان خیلی دیر شده است! ما باید از اتفاقاتی که در اطرافمان رخ می دهد کاملا آگاه باشیم.
سوال! اگر شما فردا صبح با بیست کیلو اضافه وزن ناگهانی از خواب بیدار شوید، نگران می شوید؟
البته! فورا به اورژانس زنگ می زنید و می گویید: چاق شدم!!
اما اگه این اتفاق به آرامی بیفته چی؟ یک کیلو این ماه و یک کیلو ماه دیگر و … .
وقتی شما تو یه روز 10 دلار خرج کنید چه اتفاقی می افته؟ شاید چیز بزرگی نباشه برای یک روز، اما اگه فردا هم همین کار رو بکنید و پس فردا هم همینطور، چطور؟! البته! خیلی زود ورشکست می شید.
برای افرادی که ورشکست می شند، اضافه وزن می آرن، طلاق می گیرند، معمولا یک اتفاق ناگهانی بزرگ نیست - معمولا کمی امروز است و کمی فردا - و ناگهان یه روز… اون اتفاق می افته! و اون دسته افراد به خودشون می گن: چی شد؟
زندگی به تدریج پیش می رود. یک چیز به چیز دیگر اضافه می شود - مثل قطره های آب که صخره ها را سوراخ می کنند. قانون قورباغه به ما می گوید که شاهد چیزهای کوچک هم باشیم. هرروز از خودمان بپرسیم که “کجا میروم؟” آیا نسبت به سال پیش شادتر، قانونمندتر، پولدارتر و بهتر شده ام یا نه؟ اگر جواب منفی است باید روش زندگیمان را تغییر دهیم.
و یک چیز خیلی ترسناک این است که هیچ نقطه ثابتی وجود ندارد، یا پیشرفت می کنیم یا پسرفت!
اگه به زندگی روزمره خودمون و شکست هایی که درش داریم یک با دقت نگاه کنیم خیلی ساده متوجه می شیم که باعث اصلی این شکست ها در اکثر قریب به اتفاق موارد خودمون بودیم و این شکست یکی از اصلی ترین عواملش سهل انگاری و عدم توجه کافی خودمون هست. به عنوان مثال یک امتحان رو تصور کنید، برای دانش جویی که در طول ترم درس رو مرتب خونده و مرور کرده شکست در امتحان معنایی نداره، ولی دانشجویانی که به دام قانون قورباغه افتاندن و در طول ترم به درس توجهی نداشتند شکست خوردن در امتحان یا حداقل نرسیدن به نتیجه مطلوب یه امر بدیهی است. حالا بر اساس اونچه در رجوع به کتاب هم خوندیم می تونیم بفهمیم که زندگی یه خانواده یا پیشرفت و توسعه یه بیزینس و … همش در گرو این قانون می تونه موفق یا ناموفق بشه.
توجه هرچند مختصر ولی اصولی به قضایا و اتفاقات هم امری قابل قبول هست، مصداق این رو کارنامه های ماهانه ای که در دوران مدرسه، بعضی از مسئولین پایه به والدین دانش آموزان ارسال می کردند در نظر بگیرید. این کار شاید تاثیر مستقیمی نداشت ولی والدین رو از وضعیت کلی دانش آموز آگاه می کنند که اگر والدین حواسشون خوب جمع باشه می تونند تدبیر مناسب رو برای مواجهه با شرایط در نظر بگیرند.
البته از این نوع مثالها در زندگی ما خیلی دیده می شه، و همه اونها اومدند که به نوعی ما رو از این خطر آگاه کنند و حالا همه چیز برمی گرده به خود ما که چطور با مشکلات هرچند ریز و کوچک،  روبرو بشیم.
موفق باشید
نوشته: امیرحمیدی

برای اینکه سرما نخورید



گلودرد، آب ریزش بینی، فین فین کردن، عطسه کردن، تب و کیپ شدن دماغ، همه علائم یک بیماری شایع هست که شاید از نظر آمار شایعترین بیماری در بین مردم جهان محسوب بشه ، سرماخوردگی!
سرماخوردگی یک بیماری با منشاء ویروسی هست، که در فصل های پاییز و زمستان بیشتر شایع میشه. البته بسیاری این رو به خاطر سرد شدن هوا می دونند و معتقدند که این هوای سرد هست که باعث سرما خوردگی میشه و اصلا اسم این بیماری نیز از همین باور گرفته شده. اما تحقیقات دانشمندان رابطه علمی و دقیقی بین این دو نشون نداده. البته تئوری هایی در مورد علت شایع بودن این بیماری در فصل های سرد وجود داره، یکی از این تئوری ها علت سرماخوردگی در فصول سرد رو این می دونه که در این فصل با وجودی که لباس گرم هم می پوشیم ولی دماغ ما در معرض سرما قرار داره و این سرما توان ایمنی بینی ما رو کم می کنه و باعث می شه تا ویروس از طریق بینی ما به بدن ما نفوذ کنه. سیستم ایمنی بدن با گذشت زمان راه مقابله با ویروس سرماخوردگی رو یادمی گیره به همین خاطر با زیاد شدن سن احتمال ابتلا به سرماخوردگی به خودی خود کمتر میشود.

۱۳۸۷ مرداد ۲۰, یکشنبه

پژو 206 - بهای گرانی که برای کمبود جا می پردازیم


پژو 206 شاید از معدود خودروهایی باشد که بیننده را در نظر اول مجذوب طراحی و زیبایی ظاهری خود می‌نماید. اما باید اعتراف کرد در ورای این طرح زیبا و جذاب، بهای بسیار گزافی را برای تصاحب آن باید پرداخت. این بها برای افرادی که مجذوب زیبایی ، قدرت وفن اوریهای مدرن آن هستند ممکن است توجیه پذیر باشد ولی باید در نظر داشت که برای چه چیزبایداین بهای گران را پرداخت کرد؟ شاید اگر من هم یک هنرمند یا شیفته فن آوری بودم به این موضوع کمتر توجه می کردم، ولی از آنجاییکه یک مهندس هستم :) نمیتوانم یک چنین رقمی را برای یک خودروی کوچک (Compact) بپذیرم، حالا هر چقدر هم زیبا وچالاک و مدرن باشد. بنظر من نقطه ضعف بزرگ این خودرو، کمبود فضای آن می‌باشد (اعم از سرنشین و بار) که باعث شده به هیچ وجه حاضر نشوم چنین خودرویی را با چنین بهای بالایی بعنوان خودروی خانوادگی طالب باشم. شاید اگر مسئولین پژو رقمی منطقی برای فروش این خودرو قرار می داند، حاضر بودم یکی از آنها را بخرم، ولی مطمئناً به یک خودروی دیگر نیز برای مسافرتهای خانوادگی ام نیاز داشتم :).

۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۲, یکشنبه

داستانی عجیب!

تاجری از ماهیگیری پرسید چقدر طول کشید تا این ماهیها را گرفتی؟ ماهیگیر گفت:مدت خیلی کم . تاجر پرسید چرا بیشتر صبر نکردی تا ماهیهای زیادتری صید کنی؟ ماهیگیر گفت: چون همین قدر برای سیر کردن خانواده ام کافیست. تاجر پرسید واما بقیه وقت خود را چه کار می کنی؟ ماهیگیر گفت: تا دیر وقت می خوابم کمی ماهیگیری می کنم با بچه ها بازی می کنم وبعد می روم به دهکده با دوستانم هستم. خلاصه مشغول این نوع زندگی هستم .تاجر گفت: من می توانم کمکت کنم تا تو ماهی بیشتری بگیری و با پولش چند قایق بخری. ماهیگیر گفت: خب بعدش چی؟ تاجر گفت ماهی ها را می فروشی و با پول انها کار خوبی دست وپا می کنی. بعد کارخانه راه می اندازی وبه تولید ان نظارت می کنی این دهکده کوچک را هم ترک می کنی و می روی به شهر های بز رگتر ودست به کار های مهمتری می زنی . ماهیگیر گفت: این کار چقدر طول می کشد؟ تاجر گفت: پانزده تا بیست سال. ماهیگیر گفت بعدش چی؟ تاجر گفت در یک موقعیت مناسب سهام کارخانه ات را به قیمت خیلی خوبی می فروشی این کار میلیون ها دلار برای تو سود دارد . ماهیگیر گفت: میلیونها دلار؟؟؟؟خوب بعدش چی؟ تاجر گفت: ان وقت باز نشسته می شوی می روی در یک دهکده کوچک ساحلی جایی که می توانی تا دیر وقت بخوابی کمی ماهیگیری کنی با بچه ها بازی کنی به دهکده بروی و تا دیر وقت با دوستانت خوش باشی!!!
Bookmark and Share